Web Analytics Made Easy - Statcounter

برای من، او بزرگترین بازیکن تاریخ است و همه اعتبارم را برای‌این ادعا، می‌گذارم. یک بار ‌این مساله را به او گفتم که با لهجه بوئنس‌آیرسی جواب داد: «برو پی کارت، بچه! چون از دوستان منی،‌این حرف رو می‌زنی!» با این حال، به درست بودن ‌این ادعایم،‌ ایمان داشتم. او بهترین است. در ‌ایتالیا، همه بحث‌ها سر‌این بود که من بهترم یا پله.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در اسپانیا، هیچ جایی برای کل کل‌های طرفداران نیست. هیچ رقابتی نیست. من با اسپانیایی‌ها موافقم.

طرفداری| به سیزدهمین و آخرین قسمت از گزیده مطالب زندگینامه دیگو مارادونا برگرفته از کتاب ال‌دیگو رسیدیم. در این قسمت، بیشتر از آنکه بخشی از زندگی یاغی فقید آرژانتینی را ورق بزنیم، نظر او در خصوص برخی چهره‌های بزرگ تاریخ فوتبال را باهم می‌خوانیم و احتمالا از شناخت بهترین بازیکن تاریخ از زاویه دید مارادونا، شگفت زده خواهیم شد. 

دوست داشتنی‌های من؛ ستاره‌های دنیای من

می‌گویند من نمی‌توانم ساکت بنشینم و اینکه در مورد هر چیزی اظهار نظر می‌کنم و درست هم می‌گویند. می‌گویند با پاپ هم مشکل پیدا کردم. درست است. آیا چون اهل وییا فیوریتو هستم، قرار است هیچ نظری از خودم نداشته باشم؟ من صدای بی‌صداها و نماینده مردمم. من یکی از آن‌ها هستم، هیچ تفاوتی با آن‌ها ندارم. تنها فرق‌مان ‌این است که جلوی من همیشه میکروفون می‌گیرند و می‌توانم به جای آن‌ها صحبت کنم. هیچ‌کس در طول زندگی لعنتی‌شان، فرصتی به آن‌ها نمی‌دهد. اجازه بدهید یک بار برای همیشه،‌ این پیام را به همه بدهم: من ال‌دیگو هستم.

بله، من با پاپ اختلاف پیدا کردم. به واتیکان رفتم و دیدم سقف همه‌جا از طلا است و شنیدم پاپ می‌گوید آن‌ها از کودکان محروم، مراقبت می‌کنند، ولی اگر‌ این‌طور است، آن سقف را بفروش. کاری بکن. هیچ کاری انجام نمی‌دهی. فقط یک دروازه‌بان بودی.

پاپ را ملاقات کردم. ناامید کننده بود. به مادرم، لا‌توتا، یک تسبیح داد. به کلودیا هم یک تسبیح داد. وقتی نوبت به من رسید، به ‌ایتالیایی گفت: «این یکی مخصوصه. فقط برای تو.» مضطرب بودم. تشکر کردم. هیچ کلمه دیگری بر زبانم جاری نشد. وقتی داشتیم آنجا گشت می‌زدیم، به کلودیا گفتم مال خود را نشانم دهد و دقیقا شبیه تسبیح من بود. به او گفتم: «نه، مامان. برای من خاصه. پاپ گفت ‌این یکی مخصوصه.» دوباره پیشش برگشتم و پرسیدم: «ببخشید، قربان، فرق تسبیح من و مادرم چیه؟» جواب نداد. فقط نگاهم کرد، به آرامی ‌به پشتم زد، تبسمی ‌بر لبانش جاری شد و به مسیرش ادامه داد. بی احترامی‌ بیشتر از این نمی‌شد. فقط به پشتم زد و تبسم کرد که انگار دیگو دست از سرم بردار و برو، آدم‌ها منتظرم هستند. معنای آن تبسم همین بود.

البته که از دستش عصبانی بودم. از مردم هم به خاطر همین عصبانی می‌شوم، چون خیلی‌هایشان، دو رو هستند. حرف و عمل‌شان یکی نیست، دروغ می‌گویند و از پشت خنجر می‌زنند. اگر بخواهم در مورد تمام آدم‌هایی که در طول سال‌ها با آن‌ها به اختلاف خوردم، صحبت کنم، باید یکی از آن دایره‌المعارف‌ها بنویسم. احتمالا چند جلد می‌شود، ولی می‌خواهم به منتقدانم پاسخ دهم. می‌خواهم همه‌چیز را شفاف کنم. می‌خواهم جواب آن‌هایی که می‌گویند ال‌دیگو از این و آن متنفر است را بدهم. می‌خواهم همه بدانند از آدم‌هایی که در رسانه‌ها به مشکل خوردم و بحث شدید کردم، بدم نمی‌آید. بله، می‌توانم متنفر باشم. از کسانی مثل سیاستمداران و صاحبان کلوب‌های شبانه که دست‌شان در جیب دیگران است، متنفرم. از کسانی مثل نیروهای نظامی ‌سابق آرژانتین که آدم‌ها را می‌کشند، بیزارم. همچنین کسانی که به هر نحو مثل کتک زدن، غذا ندادن و فروختن مواد به کودکان آسیب می‌زنند، حالم به هم می‌خورد. از این‌ها می‌توانم متنفر باشم.

گاهی اوقات حس می‌کنم تمام زندگی‌ام را مقابل دوربین‌ها سپری کرده‌ام، ولی این‌طور نیست. زندگی خصوصی خودم را دارم. بعضی چیزها مثل احساسات و تصورات که نمی‌توان توضیح‌شان داد، فقط در قلبم می‌ماند و هیچ‌کس از آن‌ها خبردار نمی‌شود. برای همین، ادامه صحبت‌هایم ‌می‌خواهم به منزله قدردانی‌ام نسبت به کسانی باشد که عاشق‌شان هستم و ربطی به انسان‌هایی که از آن‌ها متنفرم، ندارد. عشق، فقط همین. همچین صحبت‌هایم یک سپاس‌گزاری نسبت به کسانی که در طول 20 سال حمایتم کردند هم خواهد بود؛ بیست سالی که در سطح اول فوتبال حضور داشتم.

افتخار ‌این را داشتم که یک بار در مراسمی‌ چیزی، ببینم. عاشق او هستم و او هم با وجود اختلاف نظرهایی که داریم، عاشق من است. یک بار در 1988، او را به برنامه‌ای تلویزیونی که در ناپولی داشتم، دعوت کردم. وقتی به قسمت معرفی‌اش رسیدم، واقعا احساساتی شدم. خیلی تحت تاثیرم قرار داد. در آرژانتین، قبل از اینکه راهی اسپانیا شوم، خیلی در مورد او شنیده بودم، ولی هنوز درک نکرده بودم او چه سمبل بزرگی در دنیای فوتبال است. تنها زمانی به آن درک رسیدم که پا به اسپانیا گذاشتم و شروع به بازی در بارسلونا کردم. آنجا بود که فهمیدم چه سفیر فوق‌العاده‌ای برای فوتبال آرژانتین بوده است. برای من، او بزرگترین بازیکن تاریخ است و همه اعتبارم را برای‌این ادعا، می‌گذارم. یک بار ‌این مساله را به او گفتم که با لهجه بوئنس‌آیرسی جواب داد: «برو پی کارت، بچه! چون از دوستان منی،‌این حرف رو می‌زنی!» با این حال، به درست بودن ‌این ادعایم،‌ ایمان داشتم. او بهترین است. در ‌ایتالیا، همه بحث‌ها سر‌این بود که من بهترم یا پله. در اسپانیا، هیچ جایی برای کل کل‌های طرفداران پله و دی‌اِستفانو نیست. هیچ رقابتی نیست. من با اسپانیایی‌ها موافقم.

در همین باره بخوانید:

علت شادی گل جنجالی مارادونا مقابل یونان چه بود؟

جام جهانی 1990 چطور فوتبال مارادونا را به نابودی کشاند؟

چرا مارادونا فکر می‌کند فوتبال نمی‌تواند مشکلات جامعه را حل کند؟

مارادونا: گلم به انگلیس جیب‌بری بود تا دست خدا

وقتی مارادونا با افشای راز بزرگ پاسارلا، باعث خروج او از جام جهانی 1986 می‌شود

ایتالیایی‌ها چطور انتقام جام جهانی 1990 را از مارادونا گرفتند؟

چرا مارادونا به جای میلان، یوونتوس یا اینتر، راهی ناپولی شد؟

مارادونا در بارسلونا و جامی که به خاطر ضبط پاسپورت، تکه تکه شد

وقتی مارادونا از تصمیم به بازنشستگی در 21 سالگی و ابراز علاقه بارسلونا می‌گوید

چرا مارادونا بوکا جونیورز فقیر را به ریور پلاته غنی ترجیح داد؟

کش رفتن کرایه اتوبوس از جیب اقوام

خاطرات کتک خوردن از پدر و حمام با آب سرد

برای من، او بزرگترین بازیکن تاریخ است و همه اعتبارم را برای‌این ادعا، می‌گذارم دوست داشتنی‌های من؛ ستاره‌های دنیای من/ ادامه

بازیکنانی هستند که مسحورم کرده‌اند، اعتراف می‌کنم؛ عده‌ای هم ناامیدم کرده‌اند. خیلی‌ها هم به دنبال ساخت تیم رویایی بوده‌اند. مطرح کردن تنها چند اسم، راحت است. صد ضربه می‌خواهم بزنم [که در اینجا فقط به تعدادی از لیست 100 نفره دیگو اشاره خواهیم کرد]. لیستی که در ادامه می‌بینید، هیچ رده بندی خاصی ندارد و در مورد هر کدام چند کلمه گفته‌ام. فقط هم 100 نفر هستند و خیلی‌های دیگر هم هستند که می‌توانم با آن‌ها، کتاب دیگری بنویسم:

پله: او به عنوان بازیکن، بهترین بود، ولی از استعدادش برای برجسته‌تر کردن فوتبال در دنیا استفاده نکرد. به جای آن، رفتاری سیاسی در پیش گرفت. فکر کرد می‌تواند رئیس جمهور برزیل شود که فکر می‌کنم هیچ فوتبالیست فعال یا بازنشسته‌ای نباید به ریاست جمهوری یک کشور فکر کند. دوست داشتم پیشنهاد ریاست بر مجموعه‌ای را دهد که از حق و حقوق فوتبالیست‌ها دفاع می‌کند؛ کاری که من کردم. می‌خواستم به جای‌اینکه اجازه دهد گارینشا ورشکسته بمیرد، از او محافظت کند. دوست داشتم مقابل قدرت‌هایی که به فوتبالیست‌ها آسیب می‌زنند، بایستد. هیچ‌وقت خودم را با او مقایسه نکردم و اینجا هم آن را تکرار می‌کنم. وقتی هم می‌گویم خود را با او مقایسه نمی‌کنم، فقط در مورد فوتبال حرف نمی‌زنم. بارها فرصت دیدار با او را داشتم. اولین بار در 1979 که ال‌گرافیکو مرا برای دیدن پله، به ریو برد. بعدها، در بازی‌های خداحافظی و گرامیداشت و این جور چیزها، همدیگر را می‌دیدیم. آخرین باری که ملاقات کردیم در 1995 بود که فرصت شروع تجارتی مشترک، فراهم شده بود. مساله ‌این است که هیچ‌وقت با هم جور نبودیم، ولی در دیدارها سعی می‌کردیم حفظ ظاهر کنیم. یوهان کرویف: فقط فرصت داشتم اواخر دوران بازی او را تماشا کنم، ولی به نظرم بازیکنی خارق العاده می‌آمد. هم از لحاظ ذهنی و هم بدنی، سریع‌تر از هر کس دیگری بود و تمایزش با بقیه هم از همین جا حاصل می‌شد. می‌توانست مثل کانیگیا، به سرعت از شتاب 1 به 100 برسد و بعد ‌ترمز بزند و چه دیدی هم داشت!‌ اینکه چطور می‌توانست تمام زمین را ببیند، بی‌نظیر بود.‌ اینکه بدون ملاقات با من، بعضی حرف‌های احمقانه در موردم زده بود، واقعا خجالت آور است. رونالدو نازاریو: ‌این بچه، بازیکن بی‌نظیری است، ولی درگیر حاشیه‌های همراه با شهرت شده است. همین مساله باعث شد حامیان مالی او را براساس قراردادهایشان به سمتی سوق دهند که قبل از فینال 98 در فرانسه، گویا دچار حمله آسم شد! باورم نمی‌شود. خبری از آسم نبود. استرس خوب بازی کردن، او را زنده زنده قورت داد و این اصلا تقصیر او نیست. همه ممکن است بد بازی کنند. مجبورش کرده بودند گل بزند و کفش‌های نایکی‌اش را در هوا تکان دهد. سرش را آن‌قدر با خزعبلات پر کردند که دیگر نمی‌توانست فکر کند، ولی از پس آن برآمد. با این حال، هنوز فکر نمی‌کنم به جایگاه ریوالدو یا روماریو رسیده باشد. پائولو مالدینی: بازیکن بزرگ دیگری که شغل‌ اشتباهی انتخاب کرد. باید بازیگر می‌شد؛ زیادی برای فوتبال خوشگل بود. کریستین ویری: یک کولی است. از این تیم به آن تیم می‌رود و هر بار ثروتمندتر می‌شود. همه‌جا گل زده، ولی نمی‌توانم بگویم بین بهترین‌ها قرار دارد. گابریل عمر باتیستوتا: یک جانور. جانوری که شُکرِ خدا، آرژانتینی است. فوتبال آرژانتین قدرش را نمی‌داند و اگر آدم‌هایی مثل من که طرفدارش بودیم، جنجال درست نمی‌کردیم، پاسارلا او را به جام‌جهانی 98 نمی‌برد. روبرتو باجو: مرد الهی. با این که هیچ‌وقت به سطح اعلایش نرسید، بازیکنی فوق‌العاده است. زین‌الدین زیدان: می‌خواهم به خاطر دید بی‌نظیرش در زمین، از او دفاع کنم،‌ اما انگار هر روز که می‌گذرد، کمتر می‌خواهد به فوتبال ادامه دهد. او هم مثل پلاتینی، از فوتبال لذت نمی‌برند. هیچ کدام‌شان، آن ‌اشتیاق لازم موقع فوتبال را ندارند.  الساندرو دل پیرو: بفرمایید.‌ این یکی طرف مقابل زیدان است. می‌خواهد بازی کند. می‌توانید روح فوتبال را در او حس کنید. اگر قرار باشد بین دل پیرو و ‌هافبک فرانسوی، یکی را انتخاب کنم، مهاجم ‌ایتالیایی را برمی‌گزینم.  لوتار ماتئوس: بهترین رقیبی است که در تمام زندگی‌ام داشتم. به نظرم بهتر از این نمی‌توان توصیفش کرد. لوتار بهترین رقیبی است که در تمام زندگی‌ام داشتم جورج بست: بازیکن بزرگی که دیوانه‌تر از من بود.  دیگو سیمئونه: برایم در سویا می‌دوید. وقتی در تیم‌ملی کنار هم بودیم، مثل من حاضر بود برای پیراهن تیم‌ملی بمیرد. دوست هم بودیم تا‌ اینکه نمی‌دانم چه برسرش‌ آمد. حس می‌کنم پاسارلا مغزش را شستشو داد، ولی حقیقت‌ این است که هیچ‌وقت دیگر با من تماس نگرفت. شاید هم ‌ترسید. نمی‌دانم. کارل‌ هاینتس رومنیگه: آلمانی. آلمانی به معنای واقعی کلمه. اگر می‌خواستید شکستش دهید، باید او را می‌کشتید، چون به شکست تن نمی‌داد. اریک کانتونا: یک شریک و یک دوست و مهم‌تر از همه، یک یاغی دیوانه مثل من بود. به خاطر صداقتش محروم کردند. بازی‌اش همه را هیجان‌زده می‌کرد. از هواداران منچستریونایتد بپرسید. همیشه برایشان شماره یک است.   دیوید بکام: یکی دیگر از آن خوشگل‌هایی که ‌وارد فوتبال شده است. با اینکه خیلی مشغول زنش است، هر موقع به زمین می‌رود، خوب بازی می‌کند. آن لمس توپ خیلی خوب را دارد. با منچستریونایتد همه‌چیز را برد و ال‌چولو سیمئونه در فرانسه 98 هم کار دستش داد، ولی انتقامش را از ما گرفت

از فوتبال به خاطر تمام چیزهایی که به من داده، متشکرم. و همچنین خدا، چون تمام ‌این اتفاقات بی‌نظیر به خاطر وجود او رخ داده است. من توانستم به خانواده‌ام کمک کنم، دوران محشری با آن هم‌تیمی‌های خوب داشته باشم و آدم‌هایی را ملاقات کنم که دیدن‌شان حتی به مخیله‌ام هم خطور نمی‌کرد. چطور می‌توانستم از آن اتاق درب و داغانم در فیوریتو که سقفش چکه می‌کرد، رویای چنین زندگی پرشکوهی داشته باشم؟

خرید کتاب ال دیگو با 10 درصد تخفیف از انتشارات گلگشت (کد تخفیف tarafdari)

 

از دست ندهید ????????????????????????

تیم منتخب زلاتان؛ نه رونالدو هست و نه مسی! فوتبالیست قمارباز لیگ برتری روی نتایج تیم خودی شرط می‌بست! رییس جنجالی چلسی عزل می‌شود سپاهان تهدید کرد؛ شاید مقابل تراکتور وارد زمین نشویم استقلال بالاتر از پرسپولیس و سپاهان در رده نهم آسیا

منبع: طرفداری

کلیدواژه: بزرگترین بازیکن تاریخ جام جهانی آدم هایی هیچ وقت برای من ال دیگو آدم ها یک بار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۳۶۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرسپولیس چه زیبا باخت/ برد آلومینیوم اراک در تاریخ فوتبال کم‌نظیر بود

عصر ایران؛ اهورا جهانیان - جام حذفی، زیباست چراکه قربانگاه بزرگان است! در فوتبال هر کشوری، تیم‌های ضعیف‌، یا تیم‌هایی که جزو غول‌های مدعی نیستند، در جام حذفی می‌توانند طعم "قهرمانیِ کشوری" را بچشند.

در لیگ تیمی قهرمان می‌شود که عملکردش طی 30 یا 34 یا 38 هفته بهتر از سایر تیم‌ها باشد. اما یک تیم نه چندان قدرتمند، برای قهرمانی در جام حذفی کار به مراتب آسان‌تری در پیش دارد.

 اما جدا از شانس قهرمانی تیم‌های کوچک، لذت و هیجان حذف تیم‌های بزرگ نیز جزو افتخارات و خاطرات خوش تیم‌های کوچک و تماشاگران این تیم‌هاست. شکست دیشب پرسپولیس در برابر آلومینیوم اراک، شبی فراموش‌نشدنی را در شهر اراک رقم زد.

 دست کم فوتبالدوستان این شهر، تا مدت‌ها دیشب را فراموش نخواهند کرد. همان طور که مردم اهواز هنوز هم خاطرۀ برد 3 بر 1 شاهین اهواز در برابر پرسپولیس را فراموش نکرده‌اند.

در آن بازی تاریخی، شاهین اهواز با درخشش مهاجم چپ‌پای خودش: فرزاد آهک‌پور، در روز هفتم فروردین 1368، در مرحلۀ نیمه‌نهایی جام حذفی شکست داد. مقابل چشمان ناباور و شاد انبوه تماشاگران اهوازی.

جنگ تازه تمام شده بود و خوزستان ققنوس‌وار در حال برخاستن از خاکستر خودش بود. پیروزی شاهین اهواز مقابل پرسپولیس، چیزی بیش از یک "برد فوتبالی" بود. پرسپولیسِ علی پروین، در شهر اهواز ابتدا 1 بر صفر پیش افتاد. با گل مرتضی کرمانی مقام (یا مجتبی کرمانی مقدم!).

 ولی تیم شاهین نگذاشت تماشاگرانش در شهر اهواز مغموم به خانه برگردند. سه گل زد و رفت فینال و قهرمان جام حذفی شد و از آن‌جا هم به جام در جام آسیا رفت. غرور فوتبالی خوزستان با گل‌های فرزاد آهک‌پور و برد تاریخیِ شاهین اهواز مقابل پرسپولیس، احیا شد.

دیشب هم در اراک نفس پیروزی آلومینیوم اراک مقابل پرسپولیس مهم بود؛ ولی واقعۀ مهم‌تر نحوۀ پیروزی آلومینیوم بود. آلومینیوم اراک در دقایق 11 و 25 دو گل خورده بود. هر چه هم حمله می‌کرد، به در بسته می‌خورد تا اینکه بالاخره در دقیقۀ 84 به گل اول رسید. داور هفت دقیقه وقت تلف‌شده اعلام کرده بود و آلومینیوم در دقیقۀ 95 گل تساوی را زد.

چنین بازگشتی، روحیۀ بالایی می‌خواهد. اما قسمت مهم‌تر قصه در وقت اضافی رقم خورد. در وقت اضافی اول، پرسپولیس یک گل دیگر زد و بازی با نتیجۀ 3 بر 2 به سود پرسپولیس، به نیمۀ دوم وقت اضافی رفت.

سه دقیقه بعد از شروع نیمۀ دوم وقت اضافی، پرسپولیس یک گل دیگر زد. آلومینیوم اراک که یکبار دو گل عقب افتاده بود، دوباره دو گل عقب افتاد. اینکه بازیکنان آلومینیوم اراک دو بار موفق شدند ورق را برگردانند، فی‌نفسه عجیب بود ولی بازی دیشب جزو بازی‌های کمیاب در تاریخ فوتبال جهان بود؛ چراکه یک تیم دو بار توانست عقب‌افتادنِ دوگله‌اش از تیم حریف را جبران کند. آن هم حریفی به مراتب قوی‌تر از خودش.

واقعا تساوی‌ای از این دست، در فوتبال ایران و جهان نه که بی‌نظیر، که کم‌نظیر بود. نگارنده شخصا چنین تساوی عجیبی را به یاد ندارد. بعید است که چنین موردی قبلا در تاریخ فوتبال رقم نخورده باشد؛ ولی قطعا مورد عجیب و کم‌شماری بوده.

شروین بزرگ در دقیقۀ 111 برای آلومینیوم گل زد و بازی 4 بر 3 شد و علیرضا نقی‌زاده هم در دقیقۀ 121 بازی را به تساویِ 4 بر 4 کشاند. دو گل تساوی، هر دو هم در وقت‌های تلف‌شده. اولی در دقیقۀ 94، دومی در دقیقۀ 121. واقعا مسابقۀ عجایب بود!

فرض کنید در مسابقۀ تاریخی ایران و استرالیا، بازی رفت در ورزشگاه آزادی، به جای تساوی 1 بر 1، با تساوی 2 بر 2 به پایان رسیده بود. در بازی برگشت نیز همان سناریویی رقم می‌خورد که خورد. یعنی استرالیا 2 بر صفر از ما جلو می‌افتاد و ما هم دو گل می‌زدیم و بازی به تساوی کشیده می‌شد.

در این صورت بازی به وقت اضافی می‌رفت. اگر استرالیا در وقت اضافی اول یک گل می‌زد و در وقت اضافی دوم هم یک گل دیگر می‌زد، آیا ما ایرانی‌ها کوچکترین امیدی داشتیم که دوباره دو گل دیگر بزنیم و بازی را به تساوی 4 بر 4 بکشانیم؟ و اگر این طور می‌شد و کار به ضربات پنالتی می‌کشید و در ضیافت پنالتی‌ها جواز حضور به مرحلۀ بعد (یعنی جام جهانی) را بدست می‌آوردیم، آیا تا منتهی‌الیه هیجان و شادی پیش نرفته بودیم؟

واقعا تماشاگران آلومینیوم اراک، دیشب چطور چنین فرایندی را از سر گذراندند؟ اگر بازی دیشب با یک گل در دقیقۀ 12 به سود آلومینیوم تمام می‌شد، اراکی‌ها قطعا راضی بودند ولی این کجا و آن که در عالم واقع رخ داد کجا؟!

غرض اینکه یک مسابقۀ فوتبال، اگر فراز و فرود چندانی نداشته باشد، شاید حتی برای تماشاگران حاضر در ورزشگاه نیز آن قدرها مهم از آب درنیاید؛ ولی وقتی تیمت تیم ضعیف‌تر میدان است و دو بار عقب‌افتادگی با دو گل را جبران می‌کند و نهایتا در ضربات پنالتی از پس قوی‌ترین تیم ایران در هفت هشت سال اخیر برمی‌آید، باید گفت: شبی خوش است، بدین قصه‌اش دراز کنید!

در فینال جام جهانی 1986 هم آرژانتین دو بر صفر از آلمان جلو بود. ژرمن‌ها دو گل زدند و بازی برابر شد. اگر کار به وقت اضافی می‌کشید و آرژانتین دوباره دو گل دیگر می‌زد، سپس آلمان هم دوباره دو گل دیگر می‌زد، تازه قصه شبیه بازی پرسپولیس و آلومینیوم اراک شده بود!

یا در همین جام جهانی اخیر، آرژانتین دو بر صفر از فرانسه پیش بود. فرانسه بازی را 2 بر 2 کرد و کار به وقت اضافی کشیده شد. در وقت اضافی، آرژانتین یک گل دیگر زد و به نظر می‌رسید که این بار کار فرانسه تمام شده؛ ولی فرانسه مجددا توانست یک گل دیگر بزند و بازی دوباره مساوی شد.

فینال جام جهانی 2022 تا حدی شبیه بازی پرسپولیس و آلومینیوم اراک شد به جز اینکه، فرانسه وقتی عقب‌افتادگی 3 بر 2 را جبران کرد، کار شاقی نکرد و ضمنا در ضربات پنالتی باخت. کار شاق، جبران عقب‌افتادگی 4 بر 2 بود که اراکی‌ها از پس‌اش برآمدند. آن هم پس از اینکه یکبار عقب‌افتادگی 2 بر صفر را جبران کرده بودند. و البته پیروزی در ضربات پنالتی هم حسن ختامی بود بر درخشش تیم فراموش‌نشدنی آلومینیوم اراک.    

 

آلومینیوم اراک با این پیروزی به مرحلۀ یک‌چهارم نهایی جام حذفی ایران رفت. بعید است این تیم در سه بازی بعدی هم پیروز از میدان بیرون آید و قهرمان جام حذفی شود؛ ولی چرا برای این تیم آرزوی قهرمانی نکنیم؛ تیمی که دیشب، شبی تاریخی را در فوتبال ایران و چه بسا در فوتبال جهان رقم زد.

وقتی که ایمون زاید تیم ده ‌نفرۀ پرسپولیس را در دربی تهران، که با برتری 2 بر صفر استقلال در جریان بود، با برتری 3 بر 2 از زمین خارج کرد، رویدادی کم‌نظیر در تاریخ فوتبال ایران و جهان رقم خورد.

از بهمن ماه 1390 تا الان، هنوز چنان واقعه‌ای در سطوح شناخته شدۀ فوتبال جهان (جام جهانی، جام ملت‌های اروپا و آسیا، کوپا آمریکا، لیگ قهرمانان اروپا، لیگ‌ها و مسابقات جام حذفی در اروپا) رخ نداده است. قبل از آن هم، کمتر کسی به یاد دارد یک تیم ده نفره، بازی 2 بر صفر باخته را 3 بر 2 برده باشد. آن هم با هت‌تریک یک بازیکن.

دیشب هم رویدادی از این دست در اراک رقم خورد. یعنی کم‌نظیر در تاریخ فوتبال ایران و جهان. حالا شما دقت کنید ببینید از این به بعد، مثلا تا ده سال آینده، مسابقه‌ای را در دنیای فوتبال پیدا می‌کنید که تیمی در یک مسابقه دو بار موفق شود عقب‌افتادنش با دو گل را جبران کند؟ اگر هم کسی چنین موردی را در دو سه دهۀ اخیر فوتبال جهان به یاد دارد، یا از چنین موردی در کل تاریخ فوتبال خبر دارد، لطفا نگارندۀ کم‌اطلاع را نیز مطلع سازد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: تعویض هایی که بلای جان پرسپولیس شد؛ کپی برداری اوسمار از روی دست یحیی

دیگر خبرها

  • رباح ماجر: مسی نه، کرویف قله خلاقیت فوتبال است!‏
  • استعدادیابی آینده سازان فوتبال در استان یزد
  • سردار آزمون در زمین مارادونا درخشید(عکس)
  • مسی توقف ناپذیر؛ تاریخ سازی لئو در آمریکا و جهان
  • عکس| برترین پنالتی زن‌های تاریخ فوتبال کدام بازیکنان هستند؟
  • نیازمندی‌های نکونام برای جاودانه‌شدن در فوتبال ایران
  • بهترین پنالتی زن تاریخ فوتبال کیست؟
  • پرسپولیس چه زیبا باخت/ برد آلومینیوم اراک در تاریخ فوتبال کم‌نظیر بود
  • بارسلونا در آستانه جذب گیدو رودریگز از رئال بتیس
  • تاریخ برگزاری مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی فوتبال